کتاب افسانهی نیما، برداشت نویسنده از شعر افسانهی نیماست، به عنوان خوانندهای که مدام افسانه را خوانده و میخواند. در سخن نخست، نویسنده چنین مینویسد :
در تالار وحدت (رودکی) در کنار پیکر نیما و در فضای پرمهر حضور مردم، به نظرم آمد که نیما سالها پس از افسانه - بیش از 70 سال - خود افسانه شده است.
به اعتقاد نویسنده نیما در پی سلسلهی رودکی، فردوسی، نظامی و حافظ آمده است :
روانی شعر رودکی، ضرباهنگ شاهنامه، تناسب وزن بحر متقارب شاهنامه با وزن متدارک افسانه، منظومههای عاشقانهی دلکش نظامی و سرانجام واژهپردازی شگفت حافظ در افسانهی نیما تبلور یافته است. رمز موفقیت افسانه نیز همین است. شعری که به سنتهای راستین وفادار مانده است ...
در صفحهی پایانی کتاب نویسنده میگوید :
به گمانم آنچه اهمیت دارد همین است که افسانه، خواننده را به همراه خود میبرد و او را در معرکه شاعر و افسانه درگیر میکند و خواننده میبیند گویی او نیز با شاعر و افسانه سرگذشت و سرشتی مشابه و هویتی یکسان دارد. او نیز به جستجوست تا به حقیقت شعر که همان حقیقت زیبایی و یا عشق است، دست یابد.
مقدمهی کتاب افسانهی نیما به قلم مرحوم دکتر شرفالدین خراسانی نگاشته شده است.